ذهن فعال و مستقل چه فوایدی برای کودکان دارد؟

ذهنیت فعال می‌خواهد خود سرنوشت خود را بسازد و مسئولیت آن را نیز می‌پذیرد اما ذهنیت منفعل همواره شرایط، محیط و دیگران را مقصر وضعیتی که در آن قرار گرفته است می‌داند. ذهنیت فعال به دنبال راه حل مسائل می­ گردد در حالی که ذهنیت منفعل بر روی مشکل متمرکز می‌شود و از این رو فقط غُر می‌زند. رئیس خود بودن یکی از ویژگی‌های اصلی کارآفرین است. او می‌خواهد کارها را به شیوه خودش و برای خود انجام دهد و کار کردن برای دیگران، برای او سخت است.(دهقان‌پور فراشاه، ۱۳۸۱)

تأکید برنامه فلسفه برای کودکان بر استقلال فردی و فعال دانش‌آموزان موثر است. در فلسفه برای کودکان بسندگی به تکرار و تقلید و فکر دیگران ناخوشایند است و اندیشۀ هر یک از آنها برای خود تشویق می‌شود و برای ساخت قضاوت مستقل خود بر مبنای شواهد موجود و فهم خود از جهان تلاش می‌شود.(شیخ‌رضایی، ۱۳۹۴) برای درک مفاهیم بیشتر به مقاله تاثیر فلسفه بر ذهن مراجعه شود.

تفاوت ذهن پویا و ایستا در چیست؟

ذهنیت پویای کارآفرین و ذهنیت ایستای ناموفق دارای مؤلفه‌های زیرند:

  1. ذهنیت ایستا مهارت‌ها یا استعدادهای کودک را ثابت می‌داند در حالی که در ذهنیت پویا مهارت‌ها یا استعدادهای او قابل ارتقا هستند. برای مفاهیم بیشتر مقاله کودک خلاق مطالعه گردد.

  1. در ذهنیت ایستا داشتن استعداد خدادادی به موفقیت منجر می‌شود در حالی که در ذهنیت پویا این استعدادها صرفاً نقطۀ آغاز موفقیت هستند.

  2. در ذهنیت ایستا رابطۀ استعدادها با هم به نحو زنجیری دیده می‌شود که با از دست رفتن یک استعداد همچون پاره­شدن یک حلقه از زنجیر، کل زنجیر پاره و راه موفقیت به طور کامل سد می‌شود، در حالی که در ذهنیت پویا نسبت استعدادها به هم همچون سیم کابل دیده می‌شود که از بین رفتن یک استعداد مثل پاره شدن یک سیم از کابل، به بی اثر شدن کلی کابل نمی‌انجامد.

  3. در ذهنیت ایستا فقط برخی از استعدادهایی که جامعه و محیط آنها را مثبت ارزیابی می‌کند توسط کودک مطلوب ارزش­گذاری می‌شود در حالی که در ذهنیت پویا به تمام استعدادها و توانایی‌ها بها داده می‌شود و هر یک به جای خود می‌تواند به موفقیت منجر شود. برای درک مطالب بیشتر به مقاله داستان تحقیقاتی مراجعه گردد.

  1. در ذهنیت ایستا کودک خود را در انجام کاری موفق یا ناموفق ‌می‌داند به طوری که صرفاً کسب نتیجه مورد نظر ملاک موفقیت دانسته می‌شود، در حالی که در ذهنیت پویا کودک همواره خود را در فرایند بهتر شدن و پیشرفت می‌بیند و به فرایند توجه دارد، نه صرف نتیجه.

آموزش و مدارس ما چه ذهنیتی را پرورش می­دهند؟

اکنون باید دید الگوی آموزش کدام یک از این دو نوع ذهنیت را بیشتر پرورش می‌دهد.

از آنجایی که در الگوی آموزش و مدارس، آموزش به مثابۀ انتقال معرفت و دانش یعنی انتقال از کسانی که می‌دانند به کسانی که نمی‌دانند تلقی می‌شود و معلم نقشی اقتداگرایانه دارد که دانش‌آموزان به او به چشم همه چیزدان می‌نگرند و کسب دانش مساوی با کسب داده‌ها و آموزه‌‌های گذشتگان است، دانش‌آموز تنها وقتی تشویق می‌شود که بتواند به بهترین وجه همۀ آنچه به او تدریس شده است به صورت شفاهی یا در برگۀ آزمون به معلم بازگرداند. برای کسب اطلاعات بیشتر مقاله سبک آموزش در مدارس مطالعه گردد.

در این نوع آموزش، از آنجایی که دانش‌آموز نقشی منفعل دارد، صرفاً نتیجه‌ای که او بدان رسیده باشد مورد توجه است، و فرآیند و میزان تلاش وی برای فهم، مقوله‌بندی و معناسازی شخصی تجارب و ربطشان به موضوع درس اهمیت نمی‌یابد. دانش امری کاملاً عینی (objevtive) تلقی می‌شود که دانش‌آموز صرفاً باید ضمیرش را مهیای قبول آن کند. از این رو، تشویق نتایج (آنچه به خوبی به یاد مانده است) و نه فرآیند و تلاشی که دانش‌آموز به خرج داده است در این الگو مورد تأکید است. «هنگامی که آموزگاران تظاهر می‏ کنند که همه چیز را می‏دانند، کودک به این دیدگاه می‌رسد که دانش، [دانستن] تمام پاسخ‏هاست، [یعنی] چیزی خارج از فرد که باید آن را حفظ کرد، نه چیزی که باید کشف و خلق کرد. آموزگاری که همۀ پاسخ‏ها را دارد (یا آموزگاری که اصرار می‌کند کودکان پاسخ‏ها را طوطی ‏وار تکرار کنند)، به جای آنکه آنها را در فرآیند کسب دانش درگیر کند، کودکان را از لذّتی که در سال‏های بعدی به آنها خواهند رسید، یعنی رضایت از یافتن پاسخ‏ها برای خود، محروم می‏ کند.» (لیپمن و دیگران، ۱۳۹۵: ۱۱۳).

سخن آخر

کودکانی که دارای ذهنیت پویا می­ باشند به این معنا که بیش از آنکه روی مقصد و نتیجۀ پایانی متمرکز باشد، روی فرآیندی که منتج به آن مقصد می‌شود متمرکز است و همین باعث می‌شود که نتایج موفقیت‌آمیز، بیش از آنچه که باید او را خوشحال نکند و هرگونه ناکامی هم بیش از آنچه که باید، او را از پای درنیاورد. اکنون اگر دانش امری ثابت و از پیش ساخته‌شده و آماده تلقی شود که صرفاً باید حفظ شود، و آنگاه اگر صرفاً نتیجه قطعی مورد توجه قرار گیرد، قوایی که این شناخت را حاصل می‌کند نیز لاجرم ذاتی و خدادادی تلقی شده که کسی یا آن را دارد، یا ندارد.

نویسنده: دکتر روح الله کریمی

اشتراک گذاری:

مایل به ثبت دیدگاه هستید؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.